تکرار سرنوشت پالایشگاه و پتروشیمی شازند
“تاریخ تکرار میشود” واژه ای است که بارها شنیده شده که اینبار باید گفت این امر به نوعی در صنعت نفت و پتروشیمی کشور نیز بروز یافته است. ساخت پالایشگاه ها و پتروشیمیهای کشوربدون پشتوانه فنی و مطالعاتی و تکیه بر اولویتهای دیگر چون نگاه تبلیغاتی به این کارخانهها این روزها آنچنان گریبان کشور را گرفته که قطعا برگشت به عقب کاری آسان نخواهد بود اما یک چیز کاملا مشخص است و آن رفتن دود این تصمیمها به چشمان نسل آینده است.
طی سالهای گذشته یکی از نقدهای اساسی کارشناسان جانمائی نامناسب پالایشگاه ها و پتروشیمیها در کشور بوده تا جاییکه برخی از مجتمعهای پتروشیمی و پالایشگاهها مجموعه های ضرردهی محسوب میشوند که تا جایی احداث برخی از آنان متوقف شده و برخی نیز که مطالبات اجتماعی در پشت تصمیم احداث آنان ایجاد شده دیگر ناگریز به اجرا و احداث هستند. شاید باید اوج این مطالبات اجتماعی ایجاد شده در پس این تصمیمها را در سفرهای استانی دولتهای نهم و دهم جستجو کرد. چراکه در آنزمان در هر سفر استانی پیش از بررسی و ایجاد مطالعات فنی وعده احداث پتروشیمی داده میشد که در نهایت بررسیها حکایت از نبود توان لازم در منطقه جهت احداث این مجتمعها دارد اما به دلیل ایجاد خواسته های قوی مردم منطقه مسوولان ناگریز به تحقق این خواسته بوده اند. هر چند که بسیاری ازاین پروژه ها علی رغم گذشت سالیان متمادی از زمان تعیین شده جهت بهره برداری نیز همچنان بلاتکلیف مانده اند. با اینحال امروز خبر از دغدغه ای دیگر میرسد که قطعا این امر سرانجامی مشخص برای طرحهای امروزی با توقعات اجتماعی است که همچنان بلاتکلیف هستند اما ناگریز به اجرا آنان خواهیم بود.
آنطور که استاندارمرکزی میگوید در حال حاضر پتروشیمی و پالایشگاه در سال ۷ میلیون متر مربع آب مصرف میکند و منجر به آسیب مخرب و کمبود آب در دشت اراک و شازند و سفره های آب زمینی اندوخته شده در سالیان دراز کشور میشود که اگر هم اکنون توان تصمیمگیری داشتیم قطعا کارخانهها را در کنار یکی از بنادر که از ذخیره آب خوبی برخوردار باشد تعبیه میکردیم.
به گفته آقازاده، در گذشته شرایط جنگ ایجاب میکرد که صنایع مهم و کارساز کشور را به سمت مرکز کشور و در نزدیکی پایتخت احداث کنند تا از تهدید دشمن و آسیب به صنایع در امان باشند و اگر صنایع با ارزش را به سمت مرکز هدایت نمیکردند هم چون پالایشگاه آبادان که در هفتههای نخستین جنگ مورد هدف قرار گرفت صدمات جبران ناپذیری به صنعت کشور وارد میکرد.
بنابراین به نظر میرسد تصمیمات سیاسی ناشی از تبلیغات لحظه ای لطمات جبران ناپذیری را بر کشور وارد خواهد ساخت که قطعا در وهله اول به نظر نخواهد رسید اما در بلند مدت میتواند به بحران جدی بدل گردد. دراین بین باید به دنبال نهاد نظارتی بود که برروی بحث احداث مجتمع های پتروشیمی و پالایشگاهی فراتر از قدرت دولت نظارت داشته باشد و بتواند از بهره گیری تبلیغی دولتها و مجموعههایی که به دنبال سود و منافع شخصی خود هستند، نسبت به احداث کارخانه های صنعتی بالاخص در حوزه نفت و پتروشیمی جلوگیری نماید. چراکه ادامه روند فعلی میتواند علاوه بر آسیب اقتصادی آسیبهای جدی تر دیگری چون مشکلات محیط زیستی را به همراه داشته باشد. مشکلاتی که قطعا در صورت بهره برداری از این پروژه ها متوقف کردن آن غیرممکن خواهد کرد و تنها باید شاهد ضررهای ناشی از فعالیت آنان به ریشه کشور باشیم. اتفاقی که امروز در خصوص بسیاری از این پروژه ها بوقوع پیوسته و تنها میتوانیم نظاره گر باشیم!