روایت یک دوره کوتاه مدیریتی در تاپیکو

او رفت اما باج نداد، در مقابل صاحبان رانت، قدرت و ثروت ایستاد و اموال بازنشستگان را به دست نااهلان و فرصت طلبان نداد. تهدید شد، تخریب شد و رفت اما تن به انتصابات سیاسی،فامیلی، سفارشی و غیر تخصصی نداد. این دو، بزرگترین دستاوردهایش در سه ماه مدیریت بود.

به گزارش نفیرنفت | شبکه خبری صنعت نفت ایران؛  او‌ میگفت سازمان ناموس حرفه ای مدیر است، نمی توان و‌‌ نباید آن را به دست افراد غیر متخصص سپرد و بر همین عهد ماند. می گفت مسیر سخت بهره وری، بهبود و ارتقا عملکرد بنگاه ها را فقط با تدبیر افراد متخصص و شایسته می توان طی نمود. مجاز نیستیم و‌ نباید برای دوام عمر مدیریت خودمان چوب حراج به کرسی های مدیریتی بزنیم و آنها را در اختیار لابی های قدرت و افراد برآمده از لابی های ناسالم سیاسی قرار دهیم. او بر اصول مدیریتی اش پایبند ماند و برای بقای خود صندلی ها را حراج نکرد. شایسته سالاری برایش شعار نبود بلکه راهبرد بود.

درد بنگاه های وزارت رفاه درد سوء مدیریت است که آثار انباشته آن در صندوق های بازنشستگی نمایان است.مگر نه این است که پتروشیمی آبادان و‌دیگر شرکتها بخاطر سالها سوءمدیریت به این روز افتاده اند. درد سوءمدیریت را نمی توان با انتصابات سیاسی درمان کرد. نمی توان با عقب نشینی در برابر رانت جویان گردن کلفت این درد را مرهم نهاد. واحدهای صنعتی را نمیتوان با رزومه های ساختگی و تئوری محض و مدل ذهنی سیاسی اداره کرد، بلکه ذهن ساختاریافته صنعتی و اجرایی می خواهد. در صنعت فساد زده افسارگسیخته جز با هزینه دادن نمی توان از کیان بنگاه ها پاسداری کرد‌، او هزینه این پاسداری را داد و در آینده نیز خواهد داد.