به قلم فرشاد بهمن؛

بازارسازی روسیه در بازار نفت، درس بزرگ برای ایران

به گزارش نفیرنفت | شبکه خبری صنعت نفت ایران؛ از آنجایی که روسیه همچون ایران یک کشور نفتخیز است و منابع انرژی بالایی دارد، در نتیجه مواجه روس ها با تحریم های نفتی اتحادیه اروپا و آمریکا می تواند یک درس و عبرت بزرگ برای ما باشد که در واقع بدانیم و بتوانیم چگونه با این تحریم های نفتی مقابله کنیم.

در حال حاضر و پس از گذشت شش ماه از جنگ روسیه و اوکراین و تحریم غرب علیه روسیه، تمامی آمارها تائید می کنند که روس ها حداقل در جنگ انرژی موفق بوده اند و اثر تحریم ها را در این حوزه به نفع خود تغییر داده اند. همچنین بایستی این بررسی صورت بگیرد که روسها چه کارهای طی سال های گذشته(از سال ۲۰۱۴ به بعد) انجام داده اند که توانسته اند خود را در حوزه انرژی مقابل تحریم های احتمالی ایمن کنند؟

بازارسازی نفت توسط روس ها

بازارسازی نفت یعنی اینکه صادرات و فروش نفت یک کشور در دوران تحریم ها فقط به سود خود نباشد و سود کشور مقابل هم در نظر گرفته شود که با تعامل و همکاری بتوانند تحریم ها را بی اثر کنند. البته سیاست های متفاوتی هم ذیل بازارسازی نفت تعریف میشود که در دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران نیز برخی از آنها پیاده شد و صادرات نفت افزایش پیدا کرده است.

در همین زمینه سیاست اصلی که روس ها در موضوع بازارسازی نفت انجام داده اند “شراکت استراتژیک” با چینی ها بود، این سیاست یک نمونه از بازارسازی نفت است که دو کشور در تعاملات بلند مدت خود، بحث فروش نفت را برایش سهمی قائل شده و تضمین می کنند که در یک بازه بلند مدت این نفت را خریداری کنند.

روسها قبل از جنگ روسیه و اوکراین حدود ۱/۷ میلیون بشکه نفت به چین صادر می کردند اما پس از وقوع این تحولات صادرات نفت آنها به چین حدود ۱۶۰ هزار بشکه افزایش پیدا کرده است که این ناشی از آن تعاملات استراتژیک و راهبردی است که روس ها از قبل تر با چینی ها تعریف کرده بودند و حالا و در این زمان تحریم از آنها استفاده می کنند. در حال حاضر و پس از جنگ نیز یک میلیون بشکه نفت از صادرات روسها به اورپا کاسته شده و تا آخر دسامبر هم این رقم قرار است به صفر برسد. در نتیجه یکی از بازارهای مهم روسیه کشور چین بوده که با این پیمان جایگزین عربستان شده است.

سیاست دیگری که روسها از سالها قبل برای تضمین صادرات خود اتخاذ کرده بودند، سیاست “خرید تقاضا” بود که این مورد هم ذیل بازارسازی نفت تعریف می شود. این سیاست می گوید شما با یک سری کارها مثل سهامدار شدن در پالایشگاه های فراسرزمینی جریان صادرات نفت خود را تصمین می کنید، به گونه ای که تقاضای کشوری که در آن پالایشگاه تاسیس شده را برای خود می خرید و وقتی سهامدار در پالایشگاه بشوید می توانید از نفت خود به آن کشور صادر کنید. مثلا روسها از سال های گذشته در پالایشگاه وادینار هند که یک پالایشگاه چهارصد هزار بشکه ای است سهامدار هستند و ۴۹ درصد از سهام این شرکت را در اختیار دارند. البته روسها قبل از جنگ با اوکراین به دلیل مسافت طولانی برایشان صرفه نداشت که به هند صادرات نفت داشته باشند، که پس از جنگ و تحریم ها از این ظرفیت بازارسازی نفت استفاده کردند و صادرات خود به هند را از ۱۰۰ هزار به حدود یک میلیون بشکه افزایش دادند و اینجا هم جایگزین عربستان شدند. لازم به توضیح است تا پیش از این روسها در جایگاه نهم صادرات به هند بودند که در حال حاضر پس از عراق جایگاه دوم را کسب کرده اند.

همچنین سیاست دیگر روسها در بازارسازی نفت “تَسَرّی” بود. یعنی اینکه آنها از نقطه ای که دست برتر و اهرم فشار را داشتند استفاده کردند و نفت خود را به فروش رساندند. در همین زمینه و مثال کشور ما این است که ایران می داند که هند به کوریدور شمال به جنوب نیاز دارد، می تواند از این فرصت استفاده کند و هند را ملزم به خرید نفت از خود بکند. این سیاست را در حوزه نظامی روسها با هندی ها به بهترین نحو پیاده می کنند.

در سویی دیگر و سیاست متفاوت که روسها ذیل بازارسازی نفت پیاده کردند، تجارت سر به سر است. به این صورت که اخیرا یک قراردادی بین روسیه و ترکیه امضا شد و قرار شد که صادرات نفت روسیه به ترکیه دو برابر بشود و در عوض ترکیه خلاء شرکت های اروپایی را در بازار روسیه جبران کند. در واقع این روش همان مبادله نفت با کالا و تجهیزات مورد نیاز است. نکته مهم این است که همه راهکارهای بازارسازی مدل روسیه را برخی جریان های کشور به تمسخر می گیرند. (جریان غربگرای ایران قرارداد ایران با چین که فروش نفت ایران به این کشور را افزایش می دهد، سهامدار شدن پالایشگاه های فراسرزمینی و… را قبول نداشته و حتی در برخی دولت ها مثل دولت قبل اصلا با پالایشگاه سازی مشکل داشتند)

در نهایت یکی از راهکارهای دیگر ذیل سیاست بازارسازی روسها “ورود هجومی” به بازار نفت بود. یعنی پس از تحریم مثل ما به دنبال فروش با قیمت واقعی نفت نبودند و با تخفیف های بیست و سی دلاری بازار خود را که از دست ندادند حتی توانستند صادرات بیشتری داشته باشند و دوران اولیه جنگ را به لحاظ روانی خوب مدیریت کنند.

ذیل همه این موارد نیز اگر بخواهیم یک مقایسه ای بین سه کشور نفتی ایران، روسیه و ونزوئلا که با تحریم های نفتی مواجه شده اند داشته باشیم، مشخص شد پس گذشت پنج ماه از تحریم هر سه کشور(ایران می ۲۰۱۸، روسیه فوریه ۲۰۲۲ و ونزوئلا ژانویه ۲۰۱۹) ایران ۲۴ درصد که تقریباً ۵۰۰ هزار بشکه، ونزوئلا ۴۰ درصد که تقریباً ۴۰۰ هزار بشکه کاهش داشته اند و روسیه نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه افزایش هم داشته است. و این تفاوت هم تنها در یک کلمه است “بازارسازی” نفت. یعنی اینکه روسها بسیار فعالانه به تجارت نفت خود با بازارسازی نگاه می کردند، اما ایران و ونزوئلا نگاهشان فقط خرید و فروش صِرف بوده است، بدون اینکه بخواهند مقدار این صادرات را ایمن سازی یا حفظ کنند.

البته به طور کلی چند اتفاق دیگر نیز افتاد که روسها در این جنگ تحریمی در حوزه انرژی موفق شدند. مثلا فروش گاز خود به اتحادیه اورپا و چین را از یورو و دلار به یوان و روبل تغییر دادند. و اخیرا یک قراردادی بین روسیه و چین بسته شده که مقرر شد پرداخت چینی ها به روسیه به صورت یوان انجام بشود که این شیوه و استفاده از ارز ملی باعث بی اثر کردن تحریم های بانکی می شود و روسها خواهان کم کردن وابستگی خود به ارزهای غیردوستانه هستند.

سیاست درست روسها در بازار گاز

همه می دانیم که روسها بزرگترین صادر کننده گاز از طریق خط لوله در دنیا هستند و این نوع صادرات یک سیاست بسیار درستی است که اتخاذ کرده اند. حالا چرا صادرات از طریق خط لوله مهم است چون، این نوع صادرات باعث تقویت بازارهای منطقه ای گاز است و در این بازارهای منطقه ای گاز دست برتر با فروشنده گاز بوده و انحصار دست عرضه کننده است. ولی اگر به سوی تجارت گاز از طریق ال ان جی(نوع دیگر صادرات گاز) می رفت، بازارهای منطقه ای از بین رفته بودند و بازارهای جهانی شکل می گرفت. به طور مثال بازار نفت که در حال حاضر آمریکا و عربستان خیلی از سیاست های این بازار را باهماهنگی با یکدیگر انجام می دهند. پس روس ها با صادرات از طریق خط لوله انحصار ایجاد کرده و در حال چیدن این ثمره در زمان تحریم هستند.

نکته جالب اینکه دولت سابق ما در این رویکرد بسیار متفاوت عمل کرده و اکثر قرارداد صادرات گاز ایران با خط لوله را منحل کرده بود. لازم به ذکر است تمامی سیاست هایی که روسیه طی شش ماه گذشته در خصوص انرژی خود انجام دادند، دولت های گذشته ما مخصوصا دولت آقای روحانی عکس آن را انجام داده است و این باعث آسیب پذیری امروز شده است.

در نهایت اینکه مدل های مورد اشاره فوق باعث شده روسیه از تحریم های امریکا و اروپا سربلند بیرون بیاید. حال آنکه ما اگر بخواهیم این مدل ها را پیاده سازی کنیم باید تا دیر نشده با کشورهای دیگر تعاملات خود را شروع کنیم تا بتوانیم در مسئله برجام دست بالا را داشته باشیم و شاید انرژی مورد نیاز اروپا و … را تامین کنیم. ضمن اینکه اگر یک چنین مدلی با تغییرات اندک به کار گرفته شود می تواند نیاز ما به برجام را نیز از بین ببرد.

نویسنده: فرشاد بهمن